سؤال خاطراتي كه زنده ميشوند(ويژه ي فروم 2009)

امضاهاي بزرگ من.شوخي هاي طهمورث.رضا عشق كوئين.شايان و مون واك 3.امين جكو.سامي كوچكترين طرفدار بعد از ترمه.تاپيك هاي 20 سوالي سينا دريفت.اخبار دسته اول بانو الناز اول و تاپيك هاي كم طرفدار!!! حميد.

روزای خوب: روزی که اعلام شد مایکل برای کنفرانس خبری به لندن میره، باورمون نمیشد انقدر ذوق و شوق داشتیم و همه هیجان زده بودن.

روزای بد: بعد اونجا اعلام کرد که اینها آخرین برنامه‌هاش هستن و همه یه جورایی شاد و غمگین شدن و تو فروم هم همین جو بود. منم سعی میکردم مثلا دلداری بدم که نه اینطوری نیست و اینا...

روزای خوب: خلاصه کمی بعد گفته شد که این فقط مقدمه‌ی یک تور جهانیه. اون چند ماه حالمون خیلی خوش بود و تازه مصادف شد با حال و هوای انتخابات ایران و جشن‌های خیابونی، جوی که اون روزا بود... کلا حالمون خوش بود. مایکل مرتب به مطب دکتر کلین سر می‌زد و همه‌اش می‌گفتیم جریان چیه؟! و لباس‌های عجیب غریب می‌پوشید که ما هم عکساشو می‌ذاشتیم تو فروم البته الان پاک شدن متاسفانه. کاپشن می‌پوشید تو اون گرمای لس انجلس با ماسک و کلاه و چتر و مخلفات.. او کت سبز با شلوار قرمز گلگلی رو کی یادشه؟

روزای بد: و بعد خرداد 88 و وضعی که تو کشور شد و ویدیوی ندا که همه جا پخش شد. من خودم اون روزا اصلا حال خوشی نداشتم و یادمه اصلا انگیزه‌ی فروم رو هم نداشتم، همه ناراحت بودن و کسی فعالیت خاصی نمی‌کرد.

روزای خوب: ولی بعد تعدادی از بچه‌ها باز شروع کردن و مثلا حسین یا فریده عکس‌های مایکل رو گذاشته بودن و حسین می‌گفت باید برگردیم به حال خوش قبلمون و به من می‌گفت برم روی عکسها نظر بدم و غیره و همین کارم کردم. خیلی خوشحالم که قبل از مرگ مایکل دوباره به اون حول و هوا برگشتم، خلاصه کمی حالمون بهتر شد.

روزای بد: چند روز بعدشم که مایکل رفت. مرگ مایکل چنان ضربه‌ای زد که باعث شد من اصلا موضوع انتخابات و کشور رو به کل فراموش کنم! آخه جو فروم کمی قبلش سیاسی شده بود.

اینم یه نمونه از خوبی‌ها و بدی‌ها

كت سنگ دوزي شده ي مايكل

اون عکس که گفتم اینه! مایکل با خوش چی فکر کرده بود!؟ توی اون تاپیک شوخی‌های بامزه‌ای رد و بدل شد از جمله دلیل اینکه چرا مایکل سر پرینس رو توی دستش گرفته بود. برین تاپیک رو بخونین تا بفهمین چرا!؟
emjey.org/persian/forum2009/index.php/topic,3390.0.html

یکی از آخرین پست های من

---

شما رو بخدا
این یعنی چی ؟ اصلا چرا ؟ اینقدر بیرحم نباشین
کم عذاب کشیدیم ؟ میخواین خونمونم خراب کنین ؟ هنوز تازه میخواستیم هر کدوم یک مایکل جکسون باشیم . حمید مگه خودت نمیگفتی ؟ مگه قرار نبود راه مایکلو ادامه بدیم ؟ بدون اتحاد ، بدون یک خونه مشترک . آیا میشه ؟
این سایت امید همه ی امجی فناست . فقط مال یه عده مخصوص نیست که خسته بشن بگن تعطیل ! اگه مشکلات هست ، همه با هم حل میکنیم . شما نباید نظر اینهمه عضو که خیلیاشون تنها دلخوشی که براشون مونده خونه مایکلی شونه رو نادیده بگیرین . این اصلآ درست نیست من مطمئنم همه حاظرن کمک کنن
شاید خبر تموم شه . اما هیچوقت راه مایکلی ما تموم نمیشه
من ایمان دارم که این سایت میتونه سالها پا برجا باشه . بدون هیچ دردسر و کار زیاد ! بخدا خیلی راحته مخصوصآ از این به بعد . نگین که مشکلات رو نمیدونم . چرا میدونم . اما باز هم نظرم همینه . نظر همه همینه . میدونم حمید خودتم اصلآ راضی نیستی . هیچکس راضی نیست . پس بیاین خونمون رو حفظ کنیم .
من خودم همینجا به شخصه اعلام میکنم هر کمکی که بخواین با جون و دل انجام میدم چون برای خونم ارزش قائلم . همه ما ، من از طرف همه اعضا میگم ما حاظریم کمک کنیم . فقط شما رو به خدا خونه خرابمون نکنید

---

خیلی روزای بدی بود

مرسی! یکی از جالب ترین کارهایی بود که مدیریت سایت انجام داده! برای من که خیلی جالب بود چه برسه به اونایی که خاطرات مشترکی هم دارن ویادآوری میشه هر چند من هنوز چند تا قسمت رو بیشتر نخوندم بخصوص اون لینکی که در مورد احساس بچه ها در صورت فوت مایکل بود!
ببخشید می پرم وسط خاطره بازی تون ولی خواستم از الناز بپرسم که بالاخره چی؟معلوم شد دلیل اون همه رفت و آمد مایکل به دکتر و پوشوندن صورتش و ... چی بوده؟ من چیزای زیادی شنیدم ولی مطمئن نیستم کدومشون درستن!!؟؟

واون یادآوری تلخ که واقعا مرگ مایکل بیش از هر ملتی به ملت ایران لطمه زد!بد موقعی فوت کرد خدابیامرز.
راستی کسی از بچه های اینجا اون موقع قصد رفتن به کنسرت لندن روهم داشت؟

فكر كنم قرار بود گويا بره كنسرت.يكي از بچه هاي ديگه هم به اسم ارميا اونم بليت خريده بود.

آرنولد کلین دکتر پوست بود. اون زمان تیم مایکل گفته بود که مایکل برای سر زدن به دوستش می‌رفت اونجا! ولی بعد معلوم شد که برای یک سری درمان‌های پوستی بیماری ویتیلیگو یا تزریق بوتاکس بوده. و کلین برای این تزریق‌ها، بیش از حد از مسکن استفاده می‌کرد که باعث شده الان تحت تعقیب سازمان پزشکی قرار بگیره و بخوان ممنوع الکارش کنن. همینطور گفته شده که کلین به مایکل پروپوفول تزریق میکرده که بتونه بخوانه که خودش اینو رد میکنه و مدرکی هم به اون صورت ندارن و توی دادگاه موری هم حرفی ازش نشد. بعضی از بادیگاردها گفتن که مایکل موقع برگشت از مطب کمی گیجی داشت که میتونه ناشی از تزریق مسکن بوده باشه.

خیلی ها بلیط کنسرت رو داشتن.

راستی بچه ها این بک آپ مال 14 جولای هستش و بعد از این هم فروم حدود 1 ماه به کارش ادامه داد که متأسفانه بک آپی که ازش داشتیم کار نکرد.

بنابراین ممکنه خیلی از پست های آخریتون رو اینجا نبینین.

چقدر خوب روزي كه عكساي مايكل رو ديدم با موهاي فر
كنفرانس لندن
چقدر خوب بود
عكساي جديد هر چند وقت يك بار با ماسك يا عينك و... خيلي خوب بود همه چيز